نوروز در جبهه
شنبه شب، یکم فروردین 1361، بر خلاف دوران کودکی،

حال و حوصله سال تحویل را نداشتم؛

رفتم و گوشه سنگر خوابیدم.

یکی از بچه ها کتری بزرگی را که صبح، با کلی زحمت، با خاک و گونی شسته بود، تا شاید کمی از سیاهی آن کم شود، روی چراغ والور» گذاشت. بوی تند نفت آن و شعله زردش، حال همه را گرفته بود؛ ولی چه می شد کرد؟

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها